سید محمد عبادی راد؛ کیانوش زهراکار؛ فرشاد محسن زاده
چکیده
نقش پررنگ رضایت زناشویی در سلامت فرد، خانواده و جامعه باعث شده است که توجه بسیاری از پژوهشگران در چند دهه اخیر به این حوزه جلب شود، به شکلی که پژوهشهای بیشماری را در این زمینه موجب شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل مرتبط با رضایت زناشویی در جامعه ایرانی انجام شد. این پژوهش بر اساس هدف، توسعهای و بر اساس ماهیت دادهها کیفی از ...
بیشتر
نقش پررنگ رضایت زناشویی در سلامت فرد، خانواده و جامعه باعث شده است که توجه بسیاری از پژوهشگران در چند دهه اخیر به این حوزه جلب شود، به شکلی که پژوهشهای بیشماری را در این زمینه موجب شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل مرتبط با رضایت زناشویی در جامعه ایرانی انجام شد. این پژوهش بر اساس هدف، توسعهای و بر اساس ماهیت دادهها کیفی از نوع فراترکیب است. در این پژوهش تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از الگوی ساندروسکی و باروسو برای ترکیب یافتههای کیفی انجام شد. در همین راستا با توجه به ملاکهای ورود و خروج، نمونه متشکل از 21 مقاله جهت انجام تجزیهوتحلیل انتخاب شد. نتایج این مطالعه منجر به شناسایی 4 مقوله عوامل فردی، عوامل زناشویی، عوامل خانوادگی و عوامل محیطی بهعنوان عوامل تأثیرگذار بر رضایت زناشویی زوجین گردید. همچنین مقوله عوامل زناشویی که به مفاهیم مربوط به رابطه زناشویی اشاره دارد بهعنوان مقوله اصلی تأثیرگذار بر رضایت زناشویی زوجین نامگذاری گردید. نتایج این فراترکیب نشان میدهد که برای دستیابی به رضایت زناشویی مطلوب باید همزمان به عوامل فردی، خانوادگی و محیطی نیز در کنار تقویت رابطه زناشویی توجه گردد هرچند که بیشترین تأثیر بر رضایت زناشویی را عوامل مربوط با رابطه زناشویی دارد.
ساناز عینی؛ اسرا فتاحی؛ فاطمه شهنازدوست؛ مهین ویسمرادی
چکیده
طلاق هیجانی شکلی از طلاق است که در آن زوجین به زندگی مشترک خود ادامه میدهند؛ اما نسبت به یکدیگر سرد هستند، احساس انزوا میکنند و زندگی جداگانهای را بدون گرفتن طلاق رسمی انجام میدهند. هدف پژوهش حاضر مدلیابی علی طلاق هیجانی بر اساس پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین با نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان در میان زوجین استان گیلان بود. ...
بیشتر
طلاق هیجانی شکلی از طلاق است که در آن زوجین به زندگی مشترک خود ادامه میدهند؛ اما نسبت به یکدیگر سرد هستند، احساس انزوا میکنند و زندگی جداگانهای را بدون گرفتن طلاق رسمی انجام میدهند. هدف پژوهش حاضر مدلیابی علی طلاق هیجانی بر اساس پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین با نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان در میان زوجین استان گیلان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل ساکن استان گیلان در سال 1400 بودند. حجم نمونه 253 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس طلاق هیجانی گاتمن (EDS)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (CRAViS)، مقیاس مقابله زوجی بودنمن (DCI) و مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان (ERQ) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل علی رابطه بین پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین، راهبردهای تنظیم هیجان و طلاق هیجانی در زوجین براساس شاخصهای مختلف، نیکویی برازش مطلوبی دارد. پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین اثر مستقیم دارند؛ همچنین پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین از طریق راهبردهای تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P). بنابراین، پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و راهبردهای تنظیم هیجان نقش مهمی را در میزان طلاق هیجانی زوجین ایفا میکنند و هدف قراردادن این سه مؤلفه به وسیله درمانهای روانشناختی، میتواند در کاهش میزان طلاق هیجانی زوجین حائز اهمیت باشد.
محمدامین فقیه؛ زهرا عبدخدایی
چکیده
در پژوهشهای بسیاری به تأثیر غیر قابل انکار والدین در تربیت فرزندان اشاره شده است. اما با این وجود تا به حال در ادبیات پژوهش فارسی به بررسی عمیق چرایی و چگونگی این تأثیر پرداخته نشده است. مطالعه حاضر با روش کیفی و به شیوهی پدیدارشناسی تفسیری به واکاوی چگونگی ایفای این نقش توسط والدین پرداخت. به این منظور از روش مصاحبهی عمیق و نیمهساختاریافته ...
بیشتر
در پژوهشهای بسیاری به تأثیر غیر قابل انکار والدین در تربیت فرزندان اشاره شده است. اما با این وجود تا به حال در ادبیات پژوهش فارسی به بررسی عمیق چرایی و چگونگی این تأثیر پرداخته نشده است. مطالعه حاضر با روش کیفی و به شیوهی پدیدارشناسی تفسیری به واکاوی چگونگی ایفای این نقش توسط والدین پرداخت. به این منظور از روش مصاحبهی عمیق و نیمهساختاریافته استفاده شد و با 10 والد از خانواده های ایرانی مصاحبه شد. داده های به دست آمده از این مصاحبهها به روش تفسیری اسمیت مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیلها به دو مضمون اصلی «راهبردهای متفاوت والدین برای انتقال ارزش و معنا به فرزندان» و « تأثیرپذیری راهبردهای انتقال از عوامل متعدد » منتهی شد. مضامین فرعی نیز عبارت بودند از:«انتقال از طریق کلام و رفتار غیرکلامی»، «کنترل روابط فرزند به عنوان یک راهبرد»، «انتخاب محیط فرزند به عنوان یک راهبرد»، «تأثیر اعتماد والدین به فرزند در راهبرد مورد اتخاذ»، «تأثیر تجربه شخصی والد در رابطه با والدین خودش»، «تأثیر تفاوت شخصیت فرزندان در راهبرد مورد اتخاذ»، «تغییرات تدریجی شخصیت والد و تأثیرگذاری آن بر راهبرد او»، «تأثیر مرحله تحولی فرزند بر راهبرد مورد اتخاذ»، «تأثیر آموزههای روانشناختی بر راهبرد مورد اتخاذ»، «وجود اختلاف بین والدین برای اتخاذ یک راهبرد» و «تأثیرگذاری اهمیت یک ارزش بر راهبرد مورد اتخاذ». نتایج این پژوهش نشان میدهد که فرآیند انتقال ارزشها و معنای زندگی، فقط متاثر از محتوای موردنظر والدین برای انتقال نیست و راهبردهای والدین در مسیر انتقال، تحت تأثیر عوامل مختلفی از باورها و احساسات درونی والدین گرفته تا متغیرهای مرتبط با فرزندان هستند.
لیلا جعفری؛ اسحق رحیمیان بوگر؛ جمشید جراره؛ علی تقوایی نیا
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار و زوجدرمانی گاتمنی بر تعهد در رابطه و ترومای دلبستگی زوجین انجام پذیرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1399-1400 بودند که از این جامعه 21 زوج ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار و زوجدرمانی گاتمنی بر تعهد در رابطه و ترومای دلبستگی زوجین انجام پذیرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1399-1400 بودند که از این جامعه 21 زوج به صورت در دسترس انتخاب و هر 7 زوج (14 نفر) به شکل تصادفی در گروه آزمایش اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل جایگزین شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه ابعاد تعهد آدامز و جونز (DCI) و معیار آسیب دلبستگی میلکین (AIM) جمعآوری شد. گروههای آزمایش به مدت 7 جلسهی یک و نیم ساعته (یکبار در هفته) مورد مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شد. زوجدرمانی هیجانمدار و زوجدرمانی گاتمنی در مقایسه با گروه کنترل بر تعهد در رابطه (580/60=F، 001/0>P) و ترومای دلبستگی (875/41=F، 001/0> P) تأثیر معناداری داشت و زوجدرمانی هیجانمدار بر تعهد در رابطه و ترومای دلبستگی زوجین مؤثرتر بود (001/0> P). زوجدرمانی هیجانمدار در مقایسه با زوجدرمانی گاتمنی میتواند مداخلههای مؤثرتر برای بهبود تعهد زناشویی و ترمیم آسیب دلبستگی زوجین باشند. این یافته دارای مضامین کاربردی در تعیین مداخله مؤثر میباشد و نیازمند بررسیهای بیشتری در مطالعات بعدی است.
فاطمه علی دوستی؛ مهدیه بختیاری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی میان عملکرد خانواده و رفتارهای جامعهگرا با نقش میانجی پختگی روانشناختی صورت گرفت. این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری آن را بزرگسالان 18 سال به بالا تشکیل دادند که از آن میان 436 نفر (349 خانم و 87 آقا) بهعنوان نمونه، با شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادههای این پژوهش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی میان عملکرد خانواده و رفتارهای جامعهگرا با نقش میانجی پختگی روانشناختی صورت گرفت. این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری آن را بزرگسالان 18 سال به بالا تشکیل دادند که از آن میان 436 نفر (349 خانم و 87 آقا) بهعنوان نمونه، با شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامهی گرایشهای اجتماعی مطلوب تجدیدنظر شده توسط کارلو و همکاران (PTM-R)، مقیاس سنجش کارکرد خانواده اپستاین و همکاران (FAD) و مقیاس پختگی روانشناختی محمدخانی و همکاران جمعآوری شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد میان عملکرد خانواده با رفتارهای جامعهگرای واجد انگیزهی درونی، میان بُعد حل مشکل در عملکرد خانواده با رفتارهای جامعهگرای واجد انگیزهی بیرونی، میان عملکرد خانواده و پختگی روانشناختی، میان حوزهی اجتماعی پختگی روانشناختی با رفتارهای جامعهگرا در شرایط هیجانی و اضطراری، همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت. افزون بر آن، بین پختگی روانشناختی با رفتارهای جامعهگرای واجد انگیزهی بیرونی رابطهی منفی و معنادار مشاهده شد. نتایج بررسی مدل معادلات ساختاری نیز از نقش میانجی معنادار پختگی روانشناختی برای رابطهی میان عملکرد خانواده و رفتارهای جامعهگرا با انگیزهی درونی حکایت داشت. درمجموع میتوان گفت عملکرد مطلوب خانواده میتواند با تحت تأثیر قرار دادن پختگی روانشناختی اعضای خود و رشد آن، افراد را به سمت اتخاذ رفتارهای جامعهگرا با انگیزهی درونی و سطوح بالاتر استدلال اخلاقی سوق دهد.
اشرف سادات موسوی؛ افسر اسدیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نگرش زنان باردار نخستزا به زایمان سزارین، بر اساس اضطرابصفت، فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار نخستزای شهر اصفهان در سال 1400-1399 بود که به مراکز خدمات جامع سلامت و پایگاههای بهداشت در سطح شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و پرونده بارداری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نگرش زنان باردار نخستزا به زایمان سزارین، بر اساس اضطرابصفت، فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار نخستزای شهر اصفهان در سال 1400-1399 بود که به مراکز خدمات جامع سلامت و پایگاههای بهداشت در سطح شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و پرونده بارداری داشتند. با تقسیم مراکز بر اساس منطقه جغرافیایی و انتخاب افراد نمونه از هر 5 منطقه جغرافیایی (شمال،جنوب، شرق، غرب و مرکز) تلاش شد پیشینه فرهنگی و اقتصادی متفاوت افراد در نمونه لحاظ شود. در نهایت بر اساس ملاکهای ورود و خروج، دادههای مربوط به 80 زن باردار وارد تحلیل شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای نگرش به سزارین (ADM)، اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر (STAI)، فاجعهسازی درد (PCS) و استرس ادراکشده (PSS) استفاده شد. با استفاده از آزمون کولموگروف– اسمیرنف و میزان چولگی و کشیدگی نرمال بودن دادهها تأیید شد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد نگرش به سزارین با هر سه متغیر اضطرابصفت، فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده ارتباط مثبت داشت، بدین معنی که هرچه میزان متغیرهای نامبرده بیشتر باشد، نگرش به سزارین مثبتتر است. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطرابصفت، فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده بهترتیب نگرش زنان باردار نسبت به زایمان سزارین را پیشبینی کردند. این سه متغیر روی هم 30 درصد واریانس نگرش زنان باردار نخستزا به زایمان سزارین را تبیین کردند. اضطرابصفت با فراهم آوردن زمینه تجارب عاطفی منفی، همراه با فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده در نگرش مثبت زنان باردار نخستزا نسبت به سزارین مؤثر است.
فهیمه باهنر؛ محیا صنیعی منش؛ مهناز کهریزه
چکیده
والدین دارای فرزند معلول در خط مقدم مراقبت از فرزندان خود قرار دارند. این پژوهش با هدف واکاوی چالشهای زوجین دارای فرزند نوجوان مبتلا به معلولیت ذهنی انجام شد. در پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل زوجین دارای فرزند نوجوان مبتلا به معلولیت ذهنی در استان تهران در سال 1400 بود. نمونهگیری ...
بیشتر
والدین دارای فرزند معلول در خط مقدم مراقبت از فرزندان خود قرار دارند. این پژوهش با هدف واکاوی چالشهای زوجین دارای فرزند نوجوان مبتلا به معلولیت ذهنی انجام شد. در پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل زوجین دارای فرزند نوجوان مبتلا به معلولیت ذهنی در استان تهران در سال 1400 بود. نمونهگیری به صورت هدفمند انتخاب و تا اشباع معنی 15 زوج مورد مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شد. نتیجه حاصل از تجزیهوتحلیل اطلاعات منجر به شناسایی 27 مفهوم اولیه، 5 مضمون محوری و 2 مضمون گزینشی شد. مضمون گزینشی اول، چالشهای فرایندی درون خانوادگی با زیر مضمون عملکرد زوجین نسبت به یکدیگر، عملکرد زوجین نسبت به فرزند معلول و عملکرد فرزندان با یکدیگر مشخص شد. مضمون گزینشی دوم، چالشهای فرایندی برون خانوادگی شامل مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود. در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفت داشتن فرزند دارای معلولیت ذهنی عملکرد خانواده بهویژه زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد. با توجه به اهمیت بررسی چالشهای زوجی بر ابعاد مختلف جسمانی، روانی، اجتماعی و معنویت و دیگر تأثیرات آن بر زندگی والدین نوجوانان دارای معلولیت، یافتههای حاصل از این پژوهش میتواند در توسعه و تقویت خدمات مشاوره و حمایتی زوجین دارای فرزند معلول به کار گرفته شود.
سیده سمیه هاشمی زاده آلهاشم؛ محمدرضا تمنایی فر؛ اعظم منصوری نیک
چکیده
خانواده نقش مهمی در تامین سلامت روان اعضای خود دارد. چنانچه این محیط دچار تعارضات شود، اهمیت خود به عنوان یک پایگاه عاطفی و روانی را از دست می دهد. تعارضات زناشویی به عنوان یکی از شایعترین مشکلات در حوزه خانواده شناسایی شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر زوج درمانی طرحواره محور بر سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی در زنان با تعارضات زناشویی ...
بیشتر
خانواده نقش مهمی در تامین سلامت روان اعضای خود دارد. چنانچه این محیط دچار تعارضات شود، اهمیت خود به عنوان یک پایگاه عاطفی و روانی را از دست می دهد. تعارضات زناشویی به عنوان یکی از شایعترین مشکلات در حوزه خانواده شناسایی شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر زوج درمانی طرحواره محور بر سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی در زنان با تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره گلستان زندگی منطقه 2 شهر تهران بود که تعداد 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سکوت زناشویی، باجگیری عاطفی (FOG) و تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردید. گروه آزمایش زوج درمانی طرحواره محور را در 10 جلسه دریافت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و به روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین میانگین نمرات دو گروه کنترل و آزمایش در سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر این مداخله درمانی منجر به کاهش سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی شده است. بر اساس این یافته ها می توان از رویکرد زوج درمانی طرحواره محور جهت کاهش مشکلات بین زوجین دارای تعارض خصوصاً سکوت زناشویی و باجگیری عاطفی استفاده نمود.
عاطفه تقی زاده چیمه؛ سمیه رباط میلی
چکیده
ازدواج بهعنوان مبدا تشکیل خانواده، پرورشدهنده شخصیت آدمی است و بهعنوان یک گروه کوچک طبیعی پیوسته موردتوجه بوده است. از میان تمام روابط مهم در زندگی، رابطة زناشویی از پراهمیتترین روابط برای بهزیستی انسانهاست. یک رابطة زناشویی مطلوب یک رابطة صمیمی و قابلاعتماد است که احساس عمیقی از ارتباط و تعلق را ایجاد میکند. پژوهش حاضر ...
بیشتر
ازدواج بهعنوان مبدا تشکیل خانواده، پرورشدهنده شخصیت آدمی است و بهعنوان یک گروه کوچک طبیعی پیوسته موردتوجه بوده است. از میان تمام روابط مهم در زندگی، رابطة زناشویی از پراهمیتترین روابط برای بهزیستی انسانهاست. یک رابطة زناشویی مطلوب یک رابطة صمیمی و قابلاعتماد است که احساس عمیقی از ارتباط و تعلق را ایجاد میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عزتنفس و رضایت زناشویی با میانجیگری ناگویی هیجانی و مهارت-های ارتباطی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان متأهل دانشگاههای شهر تهران که حداقل یک سال از زمان عقدشان گذشته بود تشکیل دادند که از میان آنها تعداد 212 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ (EMS)، عزتنفس روزنبرگ (SES) ، ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و مهارتهای ارتباطی کویین دام (CSTR) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت.) 62/1=df/2، 975/0= CFI، 966/0= GFI و 054/0= RMSEA). نتایج نشان داد که مهارتهای ارتباطی اثر مثبت و ناگویی هیجانی اثر منفی و معناداری بر رضایت زناشویی دارند. مهارتهای ارتباطی رابطه بین عزتنفس و رضایت زناشویی را به طور مثبت و معنادار میانجیگری میکند و عزتنفس با میانجیگری ناگویی هیجانی توانست به طور مثبت بر رضایت زناشویی اثر بگذارد (P<0.05) نتایج همچنین نشان داد عزت نفس به صورت مثبت و معنادار با رضایت زناشویی رابطه دارد. با توجه به اینکه رضایت زناشویی از مهمترین تعیینکنندههای کارایی یک خانواده است، توجه به عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
زینب محمدی؛ فرهاد اصغری؛ عبدالناصر جوان مجرد
چکیده
کیفیت زندگی جنسی بهعنوان یکی از مؤلفههای مرتبط با زندگی زناشویی میتواند تحت تأثیر عوامل روانشناختی و جنسی همچون بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی جنسی باشد. همچنین بهزیستی ذهنی میتواند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی جنسی اثرگذار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی جنسی در ارتباط بین بهزیستی ذهنی و کیفیت ...
بیشتر
کیفیت زندگی جنسی بهعنوان یکی از مؤلفههای مرتبط با زندگی زناشویی میتواند تحت تأثیر عوامل روانشناختی و جنسی همچون بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی جنسی باشد. همچنین بهزیستی ذهنی میتواند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی جنسی اثرگذار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی جنسی در ارتباط بین بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی جنسی زنان بود. روش پژوهش حاضر همبستگی است و از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان متأهل شهر رشت در سال 1401 تشکیل میدهند. در پژوهش حاضر 250 نفر با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند و به پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی، مقیاس بهزیستی ذهنـی و پرسشنامه خودکارآمدی جنسی پاسخ دادند. دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزارهای Spss و Amos تجزیهوتحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که تمامی شاخصهای مدل از برازش معتبر برخوردار هستند (46/2=X2/df، 01/0=RMSEA، 99/0=GFI، 97/0=AGFI، 99/0=NFI، 99/0=IFI، 99/0=TLI، 99/0=CFI) و خودکارآمدی جنسی در ارتباط بین بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی جنسی زنان نقش میانجی دارد (01/۰>P، 14/0=β). یافتههای پژوهش نشانگر نقش میانجی خودکارآمدی جنسی در ارتباط بین بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی جنسی زنان است، بنابراین با افزایش بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی جنسی میتوان کیفیت زندگی جنسی زنان را بهبود داد و درنتیجه عملکرد خانواده نیز به صورت مثبت ارتقا پیدا میکند.