مینا سلطانی؛ مریم فاتحی زاده
چکیده
روابط عاشقانه منبع اصلی شادی برای بسیاری از افراد و بخش عادی زندگی در دورۀ نوجوانی و جوانی است؛ در نتیجه، انحلال این رابطه ممکن است رویدادی پریشانکننده باشد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رشد پس از سانحۀ پس از قطع رابطۀ عاشقانه بهروش نیمهآزمایشی تکموردی است. به این منظور، سه شرکتکنندۀ دختر با تجربۀ ...
بیشتر
روابط عاشقانه منبع اصلی شادی برای بسیاری از افراد و بخش عادی زندگی در دورۀ نوجوانی و جوانی است؛ در نتیجه، انحلال این رابطه ممکن است رویدادی پریشانکننده باشد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رشد پس از سانحۀ پس از قطع رابطۀ عاشقانه بهروش نیمهآزمایشی تکموردی است. به این منظور، سه شرکتکنندۀ دختر با تجربۀ قطع رابطۀ عاشقانه بهشیوۀ نمونهگیری دردسترس انتخاب و تحتدرمان فردی متمرکز بر شفقت در طی هشت جلسۀ 90 دقیقهای قرار گرفتند. شرکتکنندهها در مراحل درمان، پرسشنامۀ رشد پس از سانحه (PTGI) و در مرحلۀ پیش از درمان، به پرسشنامۀ ضربۀ عشق (LTI) و پرسشنامۀ MMPI-2RF پاسخ دادند و مصاحبۀ بالینی شدند. دادهها بهروش ترسیم دیداری و شاخص تغییر پایه و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند؛ در نتیجه، میزان بهبودی در متغیر رشد پس از سانحه در مرحلۀ پس از مداخله و پیگیری بهترتیب در شرکتکنندۀ اول، ۵۲% و 38%، در شرکتکنندۀ دوم40% و 40% و در شرکتکنندۀ سوم، %18 و 41% بود. بنابراین درصد بهبودی کلی برای هر سه شرکتکننده برابر با 39% بود که این مقدار نشاندهندۀ موفقیت متوسط در درمان است؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت قلب شکسته قابلیت ترمیم و حرکت بهسمت تحول مثبت را دارد و درمان متمرکز بر شفقت تا حدودی کمک میکند افراد پس از قطع رابطۀ عاشقانه به نسخۀ قویتر و رشدیافتهتر از خود برسند. نتایج این پژوهش این قابلیت را دارد که روانشناسان و مشاوران از آن استفاده کنند.
مهرنوش حیدری؛ نعیمه محب؛ شهرام واحدی؛ مرضیه علیوندی وفا
چکیده
نوجوانی به واسطه برخی تغییرات زیستی، روانی و اجتماعی با گرایش به انواع رفتارهای پرخطرهمراه بوده است؛ هدف از پژوهش بررسی روابط علی کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با نقش میانجی خود تنظیمی هیجانی بود. جامعهی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطهی شهر زنجان میباشند که تعداد آنها 46000 هزار نفر بود ...
بیشتر
نوجوانی به واسطه برخی تغییرات زیستی، روانی و اجتماعی با گرایش به انواع رفتارهای پرخطرهمراه بوده است؛ هدف از پژوهش بررسی روابط علی کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با نقش میانجی خود تنظیمی هیجانی بود. جامعهی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطهی شهر زنجان میباشند که تعداد آنها 46000 هزار نفر بود و با توجه به جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب ( 214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی، (IARS) خود تنظیمی عاطفی(MARS) ،مقیاس کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین (DAPCS)و پرسشنامه ذهن آگاهی( MFQ) ، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان دادند که خود تنظیمی هیجانی رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی و رفتارهای پرخطر را میانجیگری میکند. همچنین اثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین، ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی با رفتارهای پرخطر و اثر خود تنظیمی هیجانی با کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی معنادار بود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارتهای فردی همچون ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر موثر باشد.
پرستو دمرچلی؛ مجید ضرغام حاجبی؛ شکوه نوابی نژاد
چکیده
روابط فرازناشویی یکی از مهمترین آسیبهایی است که در سالیان اخیر انسجام خانوادهها را تهدید میکند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه میتواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی ...
بیشتر
روابط فرازناشویی یکی از مهمترین آسیبهایی است که در سالیان اخیر انسجام خانوادهها را تهدید میکند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه میتواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی انجام شد. 2۱۶ نفر زنان زنان دارای روابط فرازناشویی در شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی، هیجانخواهی، خودکنترلی، طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی بود. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد اثرات مستقیم اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی، هیجانخواهی و خودکنترلی بر طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی معنیدار است. بررسی ضرایب غیر مستقیم نیز نشان داد خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی نقش واسطهای دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نقش خودکنترلی را در بروز و تشدید طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی تایید کرد. درنتیجه با ارائه آموزشهای لازم در جهت بهبود مهارتهای خودکنترلی میتوان از آسیبهایی چون طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی کاست.
سید جواد سیفی قوزلو؛ اسماعیل صدری دمیرچی؛ علی رضایی شریف؛ علی شیخ الاسلامی
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسهی تاثیر درمانهای مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضیِ طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعهی آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقهی ازدواج زودهنگام در شهر اردبیل در سال 1399 ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور مقایسهی تاثیر درمانهای مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضیِ طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعهی آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقهی ازدواج زودهنگام در شهر اردبیل در سال 1399 بودند. شرکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند و در هشت جلسهی 90 دقیقهای یکبار در هفته در هر درمان شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس بخشودگی بین فردی (IF-25) و مقیاس بهزیستی روانی ریف (1989) استفاده شد. سپس دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجان-مدار هر دو بر افزایش میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق موثر بودند؛ اما تاثیر درمان بازسازی عاطفی نسبت به درمان هیجان مدار به طور معناداری بیشتر بود. با توجه به پایین بودن میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق، می-توان از درمانهای بازسازی عاطفی و هیجان مدار جهت بهبود میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق بهره برد.
سلمان زارعی؛ خدیجه فولادوند
چکیده
بیحوصلگی یکی از رایجترین هیجانهای تجربه شده در دوران نوجوانی است. نوجوانان با سطح بیحوصلگی بالا از انجام تکالیف مدرسه اجتناب میکنند و در زمینههای مانند توجه، خودتنظیمی، انگیزه و روابط بین فردی دارای مشکل هستند. هرچند رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بی-حوصلگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما درباره مکانیسمهای زیربنایی ...
بیشتر
بیحوصلگی یکی از رایجترین هیجانهای تجربه شده در دوران نوجوانی است. نوجوانان با سطح بیحوصلگی بالا از انجام تکالیف مدرسه اجتناب میکنند و در زمینههای مانند توجه، خودتنظیمی، انگیزه و روابط بین فردی دارای مشکل هستند. هرچند رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بی-حوصلگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما درباره مکانیسمهای زیربنایی این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای خلاقیت در رابطه الگوهای ارتباطی خانوده با بی حوصلگی نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آنها تعداد 400 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس چندبعدی حالت بیحوصلگی (فالمن و همکاران، 2013)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی ، 1994) و پرسشنامه خلاقیت عابدی (عابدی، 1372) گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم الگوی گفتوشنود خانواده بر بیحوصلگی منفی معنادار و اثر مستقیم الگوی همنوایی خانواده بر بیحوصلگی مثبت معنادار بود. همچنین، یافتههای پژوهش نشان داد خلاقیت در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بیحوصلگی نقش واسطهای دارد. بر اساس یافتهها، میتوان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی خانواده و خلاقیت از عوامل مهم اثرگذار بر بیحوصلگی در بین نوجوانان به شمار میآیند؛ بنابراین، بهبود تعاملات خانوادگی و افزایش سطح خلاقیت میتواند روش مطلوبی برای کمک به نوجوانان در برابر مشکلات و پیشگیری از بیحوصلگی باشد.
حدیث ولی زاده؛ شیما پرندین
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری بر طرحوارههای ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه که در نیمه دوم سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری بر طرحوارههای ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه که در نیمه دوم سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. از بین آنان که بصورت داوطلبانه و از طریق فراخوان جهت شرکت در این دوره ثبت نام کرده بودند 45 نفر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل بر اساس معیار ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF) بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. دادهها با نرمافزار SPSS-26 و آزمونهای آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر طرحواره های ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق اثربخش بوده اند (05/0P<). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت از این روشهای درمانی میتواند در در محیطهای مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.
گلناز امامی؛ منصوره السادات صادقی؛ لیلی پناغی
چکیده
امروزه ازدواج مجدد به شکل رایجی از ازدواج تبدیل شده است. ازدواج مجدد پدیدهای است که نه تنها یک زوج و خانواده را درگیر میکند، بلکه چندین زوج و خانواده را بنا به موقعیت و نقشهای افراد درگیر میکند. هدف از این پژوهش، بررسی تجربه زیسته افراد متاهل در ازدواج مجدد، پس از طلاق بود. این پژوهش، پژوهشی کیفی بود و به روش پدیدارشناسی با رویکرد ...
بیشتر
امروزه ازدواج مجدد به شکل رایجی از ازدواج تبدیل شده است. ازدواج مجدد پدیدهای است که نه تنها یک زوج و خانواده را درگیر میکند، بلکه چندین زوج و خانواده را بنا به موقعیت و نقشهای افراد درگیر میکند. هدف از این پژوهش، بررسی تجربه زیسته افراد متاهل در ازدواج مجدد، پس از طلاق بود. این پژوهش، پژوهشی کیفی بود و به روش پدیدارشناسی با رویکرد توصیفی انجام شد. مشاکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. با 12 نفر، 7 زن و 5 مرد، که پس از طلاق ازدواج مجدد کردهاند، مصاحبه عمقی نیمه ساختار یافته انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شد. 8 مضمون اصلی "عوامل تشویق کننده برای ازدواج مجدد"، "انتخاب همسر جدید"، "امید به زندگی بهتر"، "زندگی دوستانه و صمیمانه در ازدواج مجدد"، "احساس عشق و خشنودی"، "تغییرات فردی در ازدواج مجدد"، "چالشهای مرتبط با ازدواج مجدد و طلاق مجدد" بدست آمد. تحلیل نتایج بدست آمده نشان داد که جنبههای مختلف ازدواج مجدد افراد تا حد بسیاری تحت تاثیر ازدواج پیشین آنها میباشد. از ابتدای تصمیمگیری برای ازدواج مجدد و انتخاب همسر جدید تا چگونگی حل تعارضات و بحث کردن در ازدواج مجدد، همگی تحت تاثیر ازدواج پیشین افراد میباشد. در واقع افراد در ازدواج مجدد، ازدواج اول خود را ملاک قرار میدهند و از هر آنچه که شبیه به ازدواج پیشین آنها میباشد، فاصله میگیرند. افراد در ازدواج مجدد به دنبال ازدواجی می باشند که ویژگیهای منفی ازدواج اول را نداشته باشد و حتی توانایی جبران کمبودهای آن را نیز داشته باشد.
منصوره نیکوگفتار؛ مژگان کیانی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش الگوهای ارتباطی والدین در خانواده، کیفیت روابط بین فردی و سبکهای دلبستگی مادران در پیشبینی شدت نشانگان کاستی توجه/ بیش فعالی در کودکان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان مبتلا به نشانگان کاستی توجه/ بیش فعالی شهر قم در سال 1400 بود که از بین آنها ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش الگوهای ارتباطی والدین در خانواده، کیفیت روابط بین فردی و سبکهای دلبستگی مادران در پیشبینی شدت نشانگان کاستی توجه/ بیش فعالی در کودکان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان مبتلا به نشانگان کاستی توجه/ بیش فعالی شهر قم در سال 1400 بود که از بین آنها 270 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (Ritchie & Fitzpatrick1990)، مقیاس مشکلات بینفردی(Herwitz et al.1988) ، پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان (Hazen and Shaver 1987) و پرسشنامه نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی (Snape1980) جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل یافتهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان دادند که بین جهتگیری گفت و شنود و سبک های دلبستگی ایمن با شدت نشانههای نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی همبستگی منفی معنیداری و بین جهتگیری همنوایی، مشکلات بین فردی و سبکهای دلبستگی هراسان، دل مشغول و دوری جو با شدت نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی در کودکان همبستگی مثبت معنیداری وجود دارد (05/0< p). نتایج نشان داد که همنوایی، مشکلات روابط بین فردی، گفت و شنود و سبک دلبستگی هراسان در پیشبینی شدت نشانگان اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی نقش دارند.
فرزانه کوثری؛ پرویز صباحی؛ شاهرخ مکوند حسینی
چکیده
امروزه برنامه های ترکیبی فرزندپروری که علاوه بر آموزش مهارتهای فرزندپروری رفتاری، با اهمیت دادن به افکار و احساسات والدین به تنظیم هیجان والدین میپردازند، اثربخشی بالاتری را از برنامههای غیرترکیبی نشان دادهاند، اما شواهدی برای مقایسه این برنامه های ترکیبی وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه ...
بیشتر
امروزه برنامه های ترکیبی فرزندپروری که علاوه بر آموزش مهارتهای فرزندپروری رفتاری، با اهمیت دادن به افکار و احساسات والدین به تنظیم هیجان والدین میپردازند، اثربخشی بالاتری را از برنامههای غیرترکیبی نشان دادهاند، اما شواهدی برای مقایسه این برنامه های ترکیبی وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه ترکیبی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش مدیریت والدین با اثربخشی برنامه ترکیبی فرزندپروری ذهنآگاهانه و آموزش مدیریت والدین بر استرس والدگری و مشکلات برونیسازیشده کودک انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر مادران کودکان پیش دبستانی شهرستان سمنان در سال تحصیلی1400-1401 بودند، 36 مادر با سطوح استرس والدگری بالا (بر طبق شاخص استرس والدگری آبدین (PSI-SF) که کودکانی با مشکلات برونیسازیشده (بر طبق پرسشنامه رفتاری کودک آیبرگ (ECBI) داشتند، به صورت تصادفی در سه گروه جای گرفتند (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل). هر یک از گروههای آزمایش در 8 جلسه دو ساعته به صورت هفته ای یک جلسه، برنامه های ترکیبی جداگانه ای را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد هر دو برنامه ترکیبی منجر به کاهش معنادار استرس والدگری و مشکلات برونیسازیشده کودک در پس آزمون و پیگیری سه ماهه شدند. اما میان اثربخشی دو برنامه بر استرس والدگری و مشکلات کودک تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین میتوان از هر دو برنامه ترکیبی در جهت کاهش استرس والدگری و مشکلات برونیسازیشده کودک بهره برد.
زهرا طاهریان؛ افسانه دهقان؛ ملیحه مهدیخانی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تابآوری و ابراز وجود در زنان آزاردیده از خشونتهای خانگی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی و طرح تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی بود. جامعه آماری کلیه زنان آزاردیده خشونت خانگی در شهرستان ساری مراجعهکننده به اورژانس اجتماعی ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تابآوری و ابراز وجود در زنان آزاردیده از خشونتهای خانگی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی و طرح تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی بود. جامعه آماری کلیه زنان آزاردیده خشونت خانگی در شهرستان ساری مراجعهکننده به اورژانس اجتماعی در پائیز 1399 الی بهار 1400 بود. نمونه شامل 45 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند بود و پس از همتاسازی، به روش قرعهکشی، در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایشی اول هفت جلسه 90 دقیقهای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 12 جلسه 90 دقیقهای تحت روش رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد اما در لیست انتظار جهت آموزش باقی ماند. جمعآوری دادهها بر اساس پرسشنامه استاندارد تابآوری(Connor & Davidson, 2002) و ابراز وجود (Gambrill & Ritchie, 1975) صورت گرفت و سپس توسط تحلیل مانکوا در نرمافزار SPSS22 تحلیل شد. یافتهها نشان داد که هر دو روش مداخله، باعث افزایش نمرات گروه آزمایش در تابآوری و ابراز وجود میشود و بین دو روش مداخله، در متغیرهای یادشده تفاوت وجود دارد و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و ابراز وجود بیشتر بود. براساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت مداخلات روانشناختی میتواند در پیشگیری و کاهش خشونت خانگی بر زنان در معرض خشونت خانگی موثر باشد.