میترا میرابی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ فریبا حافظی؛ فرح نادری؛ پروین احتشام زاده
چکیده
خانواده یک محیط پر محبت و حمایتکننده برای اعضای خانواده تعریف میکنند، چنانچه خانواده گرفتار کشمکش، کژکاری و خشونت درونی بین افراد شود، جایگاه خود را بهعنوان یک پایگاه عاطفی-روانی برای اعضای خود از دست میدهد. در این میان تعارضات زناشویی یکی از مشکلاتی است که که در تمام دنیا خانوادهها با آن مواجهاند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی ...
بیشتر
خانواده یک محیط پر محبت و حمایتکننده برای اعضای خانواده تعریف میکنند، چنانچه خانواده گرفتار کشمکش، کژکاری و خشونت درونی بین افراد شود، جایگاه خود را بهعنوان یک پایگاه عاطفی-روانی برای اعضای خود از دست میدهد. در این میان تعارضات زناشویی یکی از مشکلاتی است که که در تمام دنیا خانوادهها با آن مواجهاند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاهمدت راهحلمحور بر بهزیستی روانشناختی و انعطافپذیریکنشی در زنان دارای تعارض زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز در سال 1398 بود که تعداد 45 زن به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای تعارضهای زناشویی(MCQ)، بهزیستی روانشناختی (PWB) و انعطافپذیریکنشی (CD-RIS)، استفاده شد. پژوهش حاضر از نظر روش آزمایشی میدانی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش اول، مداخلة طرحواره درمانی هیجان محور (12 جلسه 120 دقیقهای) و گروه آزمایش دوم، درمان کوتاهمدت راهحلمحور (6 جلسه 120 دقیقهای) دریافت کردند و گروه کنترل هیچ نوع مداخلهای دریافت نکردند. نتایج نشان داد که هر دو مداخلة درمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و انعطافپذیریکنشی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به مراکز روانشناختی مؤثر واقع شدند. اما بین اثربخشی دو درمان بر بهزیستی روانشناختی و انعطافپذیریکنشی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به مراکز روانشناختی، تفاوت معنیداری وجود نداشت. بنابراین میتوان، از طرحواره درمانی هیجانمحور و درمان کوتاهمدت راهحلمحور در جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و انعطافپذیریکنشی در زنان بهره برد.
سید اسماعیل هاشمی؛ سید محمد جواد موسوی نیا؛ آتوسا قاسمی نژاددهکردی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس 18 مادهای تعارض کار-خانواده ساختهی (Carlson et al., 2000) به عنوان یک مقیاس چندبعدی تعارض کار-خانواده و مقیاس 6 مادهای تعارض کار-خانواده ساخته (Matthews et al., 2010) ، به عنوان مقیاسی کوتاه با تعداد مادههای کم انجام شد. بدین منظور 350 نفر از کارکنان شرکت حفاری شمال شعبه اهواز در پژوهش شرکت کردند ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس 18 مادهای تعارض کار-خانواده ساختهی (Carlson et al., 2000) به عنوان یک مقیاس چندبعدی تعارض کار-خانواده و مقیاس 6 مادهای تعارض کار-خانواده ساخته (Matthews et al., 2010) ، به عنوان مقیاسی کوتاه با تعداد مادههای کم انجام شد. بدین منظور 350 نفر از کارکنان شرکت حفاری شمال شعبه اهواز در پژوهش شرکت کردند و پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند. بررسی همسانی درونی سوالات پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و همبستگی هر سوال با نمره کل آزمون نشان داد این دو مقیاس از پایایی قابل قبولی برخوردار هستند. به منظور بررسی اعتبار (روایی) مقیاسها از دو روش استفاده شد. اول) تحلیل عامل تأییدی، مطابق با انتظار نشان داد که مدل های سه عاملی برای مقیاس تعارض کار-خانواده و خانواده-کار (Carlson et al., 2000)، و همچنین مدل دو عاملی برای مقیاس تعارض کار-خانواده و خانواده-کار (Matthews et al., 2010)، به خوبی با داده ها برازش دارند. دوم) نتایج حاصل از بررسی اعتبار تجربی نشان داد، هر دو مقیاس تعارض کار-خانواده با مقیاس افسردگی رابطه مثبت و با مقیاسهای رضایت از زندگی و شادکامی ذهنی رابطه منفی دارند. در مجموع یافتههای تحقیق نشان دادند که هر دو مقیاس تعارض کار-خانواده، همسان با پژوهشهای انجام شده قبلی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردارند. در نتیجه از آن میتوان برای سنجش این سازه در کارکنان ایرانی استفاده کرد.
شهرام واحدی؛ میرمحمود حاجی میرآقا؛ زکیه نجاریان
چکیده
طلاق یکی از پیچیدهترین پدیدههای اجتماعی است که ارکان خانواده را دچار تزلزل نموده و بیشترین اثرات مخرب آن متوجه کودکان خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر کاهش مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان طلاق بود. طرح پژوهش، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. 40 نفر از کودکان طلاق ...
بیشتر
طلاق یکی از پیچیدهترین پدیدههای اجتماعی است که ارکان خانواده را دچار تزلزل نموده و بیشترین اثرات مخرب آن متوجه کودکان خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر کاهش مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان طلاق بود. طرح پژوهش، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. 40 نفر از کودکان طلاق مقطع ابتدایی شهرستان عجبشیر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) اختصاص یافتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک (CBCL) استفاده شد. برای گروه آزمایشی 15 جلسه برنامه مداخله مثبتنگری ویژه کودکان طلاق طی 5 هفته متوالی برگزار شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. نتایج پژوهش نشان داد که مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت. بنابراین میتوان گفت که آموزش مثبتنگری، مشکلات درونی شده کودکان را کاهش داده و در این زمینه به آنها کمک خواهد کرد. منطبق با یافتههای پژوهش حاضر میتوان درمان مبتنی بر رویکرد مثبتگرا را به عنوان یک روش درمانی مؤثر در جهت کاهش مشکلات درونی سازی شده از جمله اضطراب، افسردگی و گوشهگیری در کودکان طلاق به کار گرفت.
مهدی قزلسفلو؛ مهدی رستمی
چکیده
دوران نامزدی و سالهای اول ازدواج از مقاطع مهم در چرخه زندگی خانوادگی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش پیش از ازدواج به شیوه گاتمن در مقایسه با مدل سیمبیس (SYMBIS) بر الگوها و آسیبهای زوجهای نامزد ترکمن بود. روش پژوهش نیمه تجربی با دو گروه آزمایش، یک گروه گواه، طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 3 ماهه بود . 24 زوج از بین زوجهای ...
بیشتر
دوران نامزدی و سالهای اول ازدواج از مقاطع مهم در چرخه زندگی خانوادگی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش پیش از ازدواج به شیوه گاتمن در مقایسه با مدل سیمبیس (SYMBIS) بر الگوها و آسیبهای زوجهای نامزد ترکمن بود. روش پژوهش نیمه تجربی با دو گروه آزمایش، یک گروه گواه، طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 3 ماهه بود . 24 زوج از بین زوجهای نامزد ترکمن که در بازه زمانی مرداد تا آبان ماه 1398 به مرکز مشاوره راه نوین زندگی شهرستان گنبدکاووس مراجعه کرده بودند بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی غنیسازی پیش از ازدواج به شیوه گاتمن (8 زوج=16 نفر)، غنیسازی پیش از ازدواج مبتنی بر مدل سیمبیس (8 زوج= 16 نفر) و گروه گواه (8 زوج=16 نفر) جایگزین شدند. جلسات گروه آموزشی پیش از ازدواج به شیوه گاتمن به مدت 8 جلسه و به مدت 4 هفته 90 دقیقهای بهصورت دو جلسه در هفته و گروه آموزشی پیش از ازدواج به شیوه سیمبیس نیز به مدت 8 جلسه و به مدت 4 هفته 90 دقیقهای هفتهای دو جلسه اجرا شد. شرکتکنندگان هر سه گروه پرسشنامه ارزیابی و سنجش الگوها و آسیبهای پیش از ازدواج رستمی، نوابینژاد و فرزاد (1398) را در سه مرحله تکمیل کردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد تأثیر مداخله پیش از ازدواج گاتمن و مداخله پیش از ازدواج مدل سیمبیس بر الگوهای ناکارآمد ارتباطی (44/6 F=، 003/0P=)، الگوهای ناکارآمد مدیریت رابطه (68/3 F=، 033/0P=)، نظام ارزشی زوجها (17/9 F=، 001/0P=)، ذهنیت طرحوارهای (80/3 F=، 030/0P=) و اثرات مخرب خانواده اصلی (58/11 F=، 001/0P=) مؤثرند و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین مداخله پیش از ازدواج گاتمن و مدل سیمبیس تفاوتی وجود ندارد. از آنجایی که هر دو روش منجر به بهبود الگوها و آسیبهای پیش از ازدواج در شرکتکنندگان میشود، میتوان از آن بهعنوان مداخلهای مؤثر برای حل مشکلات و بهبود رابطه زوجهای نامزد استفاده کرد.
مسعود اخگر؛ مریم فاتحی زاده
چکیده
آموزش هوش هیجانی یک برنامه گروهی است که می تواند انتظارات از ازدواج و مهارت تنظیم هیجانی را پیش از ازدواج بهبود بخشد. هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود انتظارات از ازدواج و افزایش مهارت تنظیم هیجانی جوانان درآستانه ازدواج بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این ...
بیشتر
آموزش هوش هیجانی یک برنامه گروهی است که می تواند انتظارات از ازدواج و مهارت تنظیم هیجانی را پیش از ازدواج بهبود بخشد. هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود انتظارات از ازدواج و افزایش مهارت تنظیم هیجانی جوانان درآستانه ازدواج بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر در آستانه ازدواج دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر اصفهان بودند. از بین دانشجویان، داوطلبین شرکت در برنامه آموزش هوش هیجانی، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 9 جلسه آموزش هوش هیجانی شرکت کردند و در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت تنظیم هیجانی (ERSQ) و پرسشنامه انتظار از ازدواج (MES) بود.نتایج نشان داد که انتظار ایده آل گرایانه، واقع گرایانه و مهارت تنظیم هیجانی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری افزایش یافته است. همچنین انتظار بدبینانه گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافته است. به علاوه نتایج پژوهش نشان دادکه آموزش هوش هیجانی در تعدیل انتظارات واقع گرایانه و بدبینانه و بهبود مهارت تنظیم هیجانی جوانان پسر در آستانه ازدواج مؤثر بوده است. بنابراین می توان از این بسته در آموزش های پیش از ازدواج استفاده نمود.
سیده فاطمه آگاه؛ پرویز آزادفلاح
چکیده
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع ...
بیشتر
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع مطالعات و کمبود پژوهش عمیق در مورد محیط خانوادگی این افراد، پژوهش حاضر به منظور کشف و توصیف والدگری در خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. این مطالعه به روش کیفی تحلیل محتوی و با بهکارگیری مصاحبههای عمیق بدون ساختار از 15 نفر از اعضای خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. گفتگوهای ضبطشده حاصل از مصاحبه به صورت کلمه به کلمه پیادهسازی شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تحلیل دادهها، "انگاره مخرب والدگری" به عنوان درونمایه اصلی استخراج گردید. این درونمایه 6 طبقه "سوءرفتار جسمانی و عاطفی نسبت به فرزندان"، "رصد سختگیرانه"، "کمبود حمایت والدینی"، "بیثباتی در برخورد با فرزندان"، "فرزند-محوری" و"ممانعت از خودمختاری فرزندان" را شامل میشود. با توجه به نتایج به نظر میرسد الگوهای رفتاری غالب والدین این افراد نامناسب و مخرب بوده است که نشاندهنده پیوند بین والدگری مخرب والدین با اختلال شخصیت مرزی در فرزند است. نتایج این مطالعه، از یک سو نقش الگوهای رفتاری و تعاملی والدین در پدیدآیی رگههای اختلال شخصیت مرزی را مورد تأکید قرار میدهد و از سوی دیگر با توجه به جمعیت مورد مطالعه، مشخصههای آسیبزا در خانوادههای ایرانی را برجسته میسازد.