ساناز عینی؛ اسرا فتاحی؛ فاطمه شهنازدوست؛ مهین ویسمرادی
چکیده
طلاق هیجانی شکلی از طلاق است که در آن زوجین به زندگی مشترک خود ادامه میدهند؛ اما نسبت به یکدیگر سرد هستند، احساس انزوا میکنند و زندگی جداگانهای را بدون گرفتن طلاق رسمی انجام میدهند. هدف پژوهش حاضر مدلیابی علی طلاق هیجانی بر اساس پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین با نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان در میان زوجین استان گیلان بود. ...
بیشتر
طلاق هیجانی شکلی از طلاق است که در آن زوجین به زندگی مشترک خود ادامه میدهند؛ اما نسبت به یکدیگر سرد هستند، احساس انزوا میکنند و زندگی جداگانهای را بدون گرفتن طلاق رسمی انجام میدهند. هدف پژوهش حاضر مدلیابی علی طلاق هیجانی بر اساس پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین با نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان در میان زوجین استان گیلان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل ساکن استان گیلان در سال 1400 بودند. حجم نمونه 253 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس طلاق هیجانی گاتمن (EDS)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (CRAViS)، مقیاس مقابله زوجی بودنمن (DCI) و مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان (ERQ) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل علی رابطه بین پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین، راهبردهای تنظیم هیجان و طلاق هیجانی در زوجین براساس شاخصهای مختلف، نیکویی برازش مطلوبی دارد. پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین اثر مستقیم دارند؛ همچنین پرخاشگری عاطفی و مقابله زوجین از طریق راهبردهای تنظیم هیجان بر طلاق هیجانی زوجین تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P). بنابراین، پرخاشگری عاطفی، مقابله زوجین و راهبردهای تنظیم هیجان نقش مهمی را در میزان طلاق هیجانی زوجین ایفا میکنند و هدف قراردادن این سه مؤلفه به وسیله درمانهای روانشناختی، میتواند در کاهش میزان طلاق هیجانی زوجین حائز اهمیت باشد.
ساناز عینی؛ سیران امینی؛ زهره صفدریان؛ متینه عبادی
چکیده
تعارض زناشویی پدیده رو به رشدی است که آسیب فراوانی به جوامع وارد میکند. پژوهش حاضر، با هدف مدلیابی تعارضهای زناشویی بر اساس پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین با میانجیگری ذهنآگاهی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. تعداد 270 نفر زن متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اردبیل ...
بیشتر
تعارض زناشویی پدیده رو به رشدی است که آسیب فراوانی به جوامع وارد میکند. پژوهش حاضر، با هدف مدلیابی تعارضهای زناشویی بر اساس پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین با میانجیگری ذهنآگاهی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. تعداد 270 نفر زن متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اردبیل به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و از آنها درخواست شد به پرسشنامه تعارضهای زناشویی (MCQ)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم ((AAQ-II، مقیاس باورها و اعتقادات زوجین (CBT) و پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی FFMQ) ) پاسخ دهند. دادههای جمعآوریشده با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین بر تعارضهای زناشویی اثر مستقیم منفی و معنادار دارند. ذهنآگاهی اثر مستقیم منفی و معنادار بر تعارضهای زناشویی دارد. همچنین پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین علاوه بر تاثیر مستقیم، از طریق ذهنآگاهی بر تعارضهای زناشویی اثر غیرمستقیم منفی و معنادار نیز دارند که با توجه به میزان بهدستآمده برای آماره VAF مشاهده شد که 4/37 درصد تأثیر باورها و اعتقادات زوجین بر تعارض زناشویی و 29 درصد تأثیر پذیرش و عمل بر تعارض زناشویی از طریق ذهنآگاهی میتواند تبیین شود. یافتههای این پژوهش نشانداد که ذهنآگاهی بهعنوان یک متغیر میانجی توانست رابطه میان تعارضهای زناشویی، پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین را تبیین نماید و پذیرش و عمل و باورها و اعتقادات زوجین موجب کاهش تعارضهای زناشویی میشوند. با توجه به نتایج بهدستآمده، متخصصین حوزه خانواده میتوانند با تأکید برافزایش توانمندیهای مرتبط با پذیرش و عمل، باورهای زوجین و ذهنآگاهی، میزان تعارضهای زناشویی را کاهش و به دنبال آن موجب تداوم پایدار زندگی زوجین شوند.