محمدعلی بشارت
چکیده
زوجدرمانی بهعنوان درمان ترجیحی آشفتگیها و مشکلات متداول در روابط بین زوجین، شناخته شده است. مدلهای مختلف زوجدرمانی با هدف مشترک درمان آشفتگیهای ارتباطی زوجین پا به عرصه گذاشتهاند، گرچه همچنان با رویکردی جامع و کارآمد فاصله دارند. این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید زوجدرمانی، ...
بیشتر
زوجدرمانی بهعنوان درمان ترجیحی آشفتگیها و مشکلات متداول در روابط بین زوجین، شناخته شده است. مدلهای مختلف زوجدرمانی با هدف مشترک درمان آشفتگیهای ارتباطی زوجین پا به عرصه گذاشتهاند، گرچه همچنان با رویکردی جامع و کارآمد فاصله دارند. این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید زوجدرمانی، موسوم به زوجدرمانی پارادوکسی یا زوجدرمانی به روش PTC است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل زوجدرمانی به روش PTC بر مشکلات زناشویی است. در این پژوهش، یک زن و شوهر در یک دوره زوجدرمانی به روش PTC شرکت کردند. ارزیابی شاخصهای بالینی و نتایج درمان بر اساس مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) و مقیاس درجهبندی ذهنی نتایج درمان (TOSRS) قبل از شروع درمان، در انتهای جلسات درمان و در مراحل پیگیری 2 و 4 ساله صورت گرفت. نتایج نشان داد که نمره بهزیستی روانشناختی زوجین افزایش و نمره درماندگی روانشناختی و مشکلات ارتباطی آنها کاهش قابلملاحظه داشته است. ارزشیابی نتایج درمان نیز نشان داد که درمان کاملا موفقیتآمیز بوده است. بر اساس ارزیابیهای زوجین، میزان پیشرفت و بهبودی حاصل از زوجدرمانی به روش PTC در پایان درمان برای زن 90% و برای شوهر 95% برآورد شد. نتایج پیگیری مرحله اول و دوم، به ترتیب پس از دو سال و چهار سال نشان داد که تغییرات رضایتبخش درمانی در حد 90% برای زوجین از ثبات و استمرار برخوردار بوده و بازگشتی هم گزارش نشد. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل زوجدرمانی به روش PTC را در کوتاهترین زمان ممکن تایید میکند. مکانیسمهای تاثیرگذاری "برنامهزمانی مدیریت نوبتی" و "برنامه گفتگوی دوجانبه پارادوکسی"، به عنوان دو فن اصلی زوجدرمانی به روش PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان زوجین در این مقاله شرح داده شده است. مدل زوجدرمانی به روش PTC، بهعنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد و در عینحال اقتصادی برای درمان آشفتگیها و مشکلات زوجین معرفی و پیشنهاد میشود. زوجدرمانی بهعنوان درمان ترجیحی آشفتگیها و مشکلات متداول در روابط بین زوجین، شناخته شده است. مدلهای مختلف زوجدرمانی با هدف مشترک درمان آشفتگیهای ارتباطی زوجین پا به عرصه گذاشتهاند، گرچه همچنان با رویکردی جامع و کارآمد فاصله دارند. این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید زوجدرمانی، موسوم به زوجدرمانی پارادوکسی یا زوجدرمانی به روش PTC است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل زوجدرمانی به روش PTC بر مشکلات زناشویی است. در این پژوهش، یک زن و شوهر در یک دوره زوجدرمانی به روش PTC شرکت کردند. ارزیابی شاخصهای بالینی و نتایج درمان بر اساس مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) و مقیاس درجهبندی ذهنی نتایج درمان (TOSRS) قبل از شروع درمان، در انتهای جلسات درمان و در مراحل پیگیری 2 و 4 ساله صورت گرفت. نتایج نشان داد که نمره بهزیستی روانشناختی زوجین افزایش و نمره درماندگی روانشناختی و مشکلات ارتباطی آنها کاهش قابلملاحظه داشته است. ارزشیابی نتایج درمان نیز نشان داد که درمان کاملا موفقیتآمیز بوده است. بر اساس ارزیابیهای زوجین، میزان پیشرفت و بهبودی حاصل از زوجدرمانی به روش PTC در پایان درمان برای زن 90% و برای شوهر 95% برآورد شد. نتایج پیگیری مرحله اول و دوم، به ترتیب پس از دو سال و چهار سال نشان داد که تغییرات رضایتبخش درمانی در حد 90% برای زوجین از ثبات و استمرار برخوردار بوده و بازگشتی هم گزارش نشد. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل زوجدرمانی به روش PTC را در کوتاهترین زمان ممکن تایید میکند. مکانیسمهای تاثیرگذاری "برنامهزمانی مدیریت نوبتی" و "برنامه گفتگوی دوجانبه پارادوکسی"، به عنوان دو فن اصلی زوجدرمانی به روش PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان زوجین در این مقاله شرح داده شده است. مدل زوجدرمانی به روش PTC، بهعنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد و در عینحال اقتصادی برای درمان آشفتگیها و مشکلات زوجین معرفی و پیشنهاد میشود. زوجدرمانی بهعنوان درمان ترجیحی آشفتگیها و مشکلات متداول در روابط بین زوجین، شناخته شده است. مدلهای مختلف زوجدرمانی با هدف مشترک درمان آشفتگیهای ارتباطی زوجین پا به عرصه گذاشتهاند، گرچه همچنان با رویکردی جامع و کارآمد فاصله دارند. این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید زوجدرمانی، موسوم به زوجدرمانی پارادوکسی یا زوجدرمانی به روش PTC است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل زوجدرمانی به روش PTC بر مشکلات زناشویی است. در این پژوهش، یک زن و شوهر در یک دوره زوجدرمانی به روش PTC شرکت کردند. ارزیابی شاخصهای بالینی و نتایج درمان بر اساس مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) و مقیاس درجهبندی ذهنی نتایج درمان (TOSRS) قبل از شروع درمان، در انتهای جلسات درمان و در مراحل پیگیری 2 و 4 ساله صورت گرفت. نتایج نشان داد که نمره بهزیستی روانشناختی زوجین افزایش و نمره درماندگی روانشناختی و مشکلات ارتباطی آنها کاهش قابلملاحظه داشته است. ارزشیابی نتایج درمان نیز نشان داد که درمان کاملا موفقیتآمیز بوده است. بر اساس ارزیابیهای زوجین، میزان پیشرفت و بهبودی حاصل از زوجدرمانی به روش PTC در پایان درمان برای زن 90% و برای شوهر 95% برآورد شد. نتایج پیگیری مرحله اول و دوم، به ترتیب پس از دو سال و چهار سال نشان داد که تغییرات رضایتبخش درمانی در حد 90% برای زوجین از ثبات و استمرار برخوردار بوده و بازگشتی هم گزارش نشد. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل زوجدرمانی به روش PTC را در کوتاهترین زمان ممکن تایید میکند. مکانیسمهای تاثیرگذاری "برنامهزمانی مدیریت نوبتی" و "برنامه گفتگوی دوجانبه پارادوکسی"، به عنوان دو فن اصلی زوجدرمانی به روش PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان زوجین در این مقاله شرح داده شده است. مدل زوجدرمانی به روش PTC، بهعنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد و در عینحال اقتصادی برای درمان آشفتگیها و مشکلات زوجین معرفی و پیشنهاد میشود.
محمد علی بشارت؛ شراره عبداللهخانی؛ مسعود غلامعلی لواسانی
چکیده
شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدآیی اختلالهای جنسی اهمیت بسزایی دارد. آگاهی از شیوه عملکرد و رابطه این متغیرها با یکدیگر در حوزه پیشگیری و درمان اختلالهای جنسی میتواند بهزیستی زندگی زوجی را بهبود بخشد و هزینههای تحمیلشده روانشناختی و جامعهشناختی آن را کاهش دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای دشواری تنظیم هیجان در ...
بیشتر
شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدآیی اختلالهای جنسی اهمیت بسزایی دارد. آگاهی از شیوه عملکرد و رابطه این متغیرها با یکدیگر در حوزه پیشگیری و درمان اختلالهای جنسی میتواند بهزیستی زندگی زوجی را بهبود بخشد و هزینههای تحمیلشده روانشناختی و جامعهشناختی آن را کاهش دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین آسیبهای دلبستگی و اختلالهای جنسی بود. چهارصد و پنجاه نفر (227 زن، 223 مرد) دارای اختلال جنسی در این پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS) و پرسشنامه وضعیت جنسی گلومبک-راست (GRISS) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که آسیبهای دلبستگی با اختلالهای جنسی و دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت معنادار داشتند. دشواری تنظیم هیجان نیز با اختلالهای جنسی رابطه مثبت معنادار داشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین آسیبهای دلبستگی و اختلالهای جنسی نقش واسطهای دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نقش دلبستگی ایمن و تأثیر آن بر مکانیسم تنظیم هیجان و در نتیجه بر عملکرد جنسی را تأیید کرد. استفاده از این یافتهها در زمینه پیشگیری از اختلالهای جنسی و درمان اختلالهای جنسی زوجین از دستاوردهای عملی این پژوهش محسوب میشود.
منصور سودانی؛ سهیلا کریمی؛ خدیجه شیرالینیا
دوره 3، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 83-92
چکیده
چکیده: یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوجین منجر نمیشود و بنا به دلایلی زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی ...
بیشتر
چکیده: یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوجین منجر نمیشود و بنا به دلایلی زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی میکنند، اما زندگی زناشویی آنها فاقد عشق، مصاحبت و دوستی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی زوجین بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود که از بین آنها 3 زوج بهعنوان نمونه انتخاب شد. در پژوهش حاضر از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. برنامه درمانی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب طی 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای به صورت زوجی اجرا شد و پس از خاتمه درمان نیز پیگیری با فاصله یک ماهه صورت گرفت. شرکتکنندگان در مراحل پایه، درمان و پیگیری به مقیاس طلاق عاطفی (EDS) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب موجب کاهش طلاق عاطفی زوجین میشود. بر این اساس، رویکرد درمانی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی از کارایی لازم برخوردار است و زوجدرمانگران میتوانند از این مدل در کار با زوجین بهمنظور افزایش صمیمیت عاطفی زوجین استفاده کنند.