مهرنوش حیدری؛ نعیمه محب؛ شهرام واحدی؛ مرضیه علیوندی وفا
چکیده
نوجوانی به واسطه برخی تغییرات زیستی، روانی و اجتماعی با گرایش به انواع رفتارهای پرخطرهمراه بوده است؛ هدف از پژوهش بررسی روابط علی کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با نقش میانجی خود تنظیمی هیجانی بود. جامعهی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطهی شهر زنجان میباشند که تعداد آنها 46000 هزار نفر بود ...
بیشتر
نوجوانی به واسطه برخی تغییرات زیستی، روانی و اجتماعی با گرایش به انواع رفتارهای پرخطرهمراه بوده است؛ هدف از پژوهش بررسی روابط علی کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با نقش میانجی خود تنظیمی هیجانی بود. جامعهی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطهی شهر زنجان میباشند که تعداد آنها 46000 هزار نفر بود و با توجه به جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب ( 214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی، (IARS) خود تنظیمی عاطفی(MARS) ،مقیاس کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین (DAPCS)و پرسشنامه ذهن آگاهی( MFQ) ، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان دادند که خود تنظیمی هیجانی رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی و رفتارهای پرخطر را میانجیگری میکند. همچنین اثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین، ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی با رفتارهای پرخطر و اثر خود تنظیمی هیجانی با کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی معنادار بود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارتهای فردی همچون ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر موثر باشد.
سلمان زارعی؛ خدیجه فولادوند
چکیده
بیحوصلگی یکی از رایجترین هیجانهای تجربه شده در دوران نوجوانی است. نوجوانان با سطح بیحوصلگی بالا از انجام تکالیف مدرسه اجتناب میکنند و در زمینههای مانند توجه، خودتنظیمی، انگیزه و روابط بین فردی دارای مشکل هستند. هرچند رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بی-حوصلگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما درباره مکانیسمهای زیربنایی ...
بیشتر
بیحوصلگی یکی از رایجترین هیجانهای تجربه شده در دوران نوجوانی است. نوجوانان با سطح بیحوصلگی بالا از انجام تکالیف مدرسه اجتناب میکنند و در زمینههای مانند توجه، خودتنظیمی، انگیزه و روابط بین فردی دارای مشکل هستند. هرچند رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بی-حوصلگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما درباره مکانیسمهای زیربنایی این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای خلاقیت در رابطه الگوهای ارتباطی خانوده با بی حوصلگی نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آنها تعداد 400 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس چندبعدی حالت بیحوصلگی (فالمن و همکاران، 2013)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی ، 1994) و پرسشنامه خلاقیت عابدی (عابدی، 1372) گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم الگوی گفتوشنود خانواده بر بیحوصلگی منفی معنادار و اثر مستقیم الگوی همنوایی خانواده بر بیحوصلگی مثبت معنادار بود. همچنین، یافتههای پژوهش نشان داد خلاقیت در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و بیحوصلگی نقش واسطهای دارد. بر اساس یافتهها، میتوان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی خانواده و خلاقیت از عوامل مهم اثرگذار بر بیحوصلگی در بین نوجوانان به شمار میآیند؛ بنابراین، بهبود تعاملات خانوادگی و افزایش سطح خلاقیت میتواند روش مطلوبی برای کمک به نوجوانان در برابر مشکلات و پیشگیری از بیحوصلگی باشد.
پرستو دمرچلی؛ مجید ضرغام حاجبی؛ شکوه نوابی نژاد
چکیده
روابط فرازناشویی یکی از مهمترین آسیبهایی است که در سالیان اخیر انسجام خانوادهها را تهدید میکند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه میتواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی ...
بیشتر
روابط فرازناشویی یکی از مهمترین آسیبهایی است که در سالیان اخیر انسجام خانوادهها را تهدید میکند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه میتواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی انجام شد. 2۱۶ نفر زنان زنان دارای روابط فرازناشویی در شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی، هیجانخواهی، خودکنترلی، طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی بود. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد اثرات مستقیم اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی، هیجانخواهی و خودکنترلی بر طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی معنیدار است. بررسی ضرایب غیر مستقیم نیز نشان داد خودکنترلی در رابطه بین اعتیاد به شبکههای مجازی اینترنتی و هیجانخواهی با طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی نقش واسطهای دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نقش خودکنترلی را در بروز و تشدید طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی تایید کرد. درنتیجه با ارائه آموزشهای لازم در جهت بهبود مهارتهای خودکنترلی میتوان از آسیبهایی چون طلاق عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی کاست.
الناز پهلوانی؛ کامبیز حیدرزاده هنزایی؛ روح اله زابلی؛ مریم خلیلی عراقی
چکیده
در سالهای اخیر میزان استفاده خانواده ها از فروشگاه های آنلاین افزایش چشمگیری داشته و پس از اپیدمی کرونا این روند به اوج خود رسیده است. نقش خانواده در شکل دهی به رفتار مصرف و نحوی تعامل و تصمیم به خرید در فضای آنلاین تعیین کننده است. استفاده از عوامل تاثیر گذار بر رفتار فردی و خانوادگی یکی از استراتژی های مهم در کسب و کار آنلاین شده است. ...
بیشتر
در سالهای اخیر میزان استفاده خانواده ها از فروشگاه های آنلاین افزایش چشمگیری داشته و پس از اپیدمی کرونا این روند به اوج خود رسیده است. نقش خانواده در شکل دهی به رفتار مصرف و نحوی تعامل و تصمیم به خرید در فضای آنلاین تعیین کننده است. استفاده از عوامل تاثیر گذار بر رفتار فردی و خانوادگی یکی از استراتژی های مهم در کسب و کار آنلاین شده است. هدف از این پژوهش تبیین نگرش و عوامل رفتاری مرتبط به اسامی رنگ در خرید از فروشگاه های آنلاین در خانواده های ایرانی با استفاده از پدیدار شناسی تفسیری بود. جامعه مورد مطالعه را خانواده های با بیشترین خرید در فروشگاههای آنلاین در ایران تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند و با تغییرات بیشینه انجام شد. داده ها با استفاده از راهنمای مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری گردید. بر اساس نتایج، تجارب زیسته در قالب شش مضمون خودالقایی خوشبینانه، آموزش و آگاه سازی ذهنی، بیش برانگیختگی یا تحریک پذیری مصرف خانواده، ادراک جذابیت و خاص شدن، کیفیت ادراک شده خانواده، درگیری ذهنی و فکری شناسایی گردید. تاثیر گذاری بر رفتار افراد در کسب و کار آنلاین و اثربخشی بالای استفاده از استراتژی های تبلیغاتی و هیجان طلبی افراد منجر به تغییر در نگرش و ارزش ها و در نهایت موجب تغییر در رفتار می گردد. شناخت نحوی تعامل و الگوهای رفتاری خانواده ها در خرید آنلاین می تواند ضمن کنترل رفتارهای مصرف خانواده در یادگیری و فرایند اجتماعی شدن فرزندان کمک شایانی نماید.
سید جواد سیفی قوزلو؛ اسماعیل صدری دمیرچی؛ علی رضایی شریف؛ علی شیخ الاسلامی
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسهی تاثیر درمانهای مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضیِ طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعهی آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقهی ازدواج زودهنگام در شهر اردبیل در سال ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور مقایسهی تاثیر درمانهای مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضیِ طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعهی آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقهی ازدواج زودهنگام در شهر اردبیل در سال 1399 بودند. شرکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند و در هشت جلسهی 90 دقیقهای یکبار در هفته در هر درمان شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس بخشودگی بین فردی (IF-25) و مقیاس بهزیستی روانی ریف (1989) استفاده شد. سپس دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجان-مدار هر دو بر افزایش میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق موثر بودند؛ اما تاثیر درمان بازسازی عاطفی نسبت به درمان هیجان مدار به طور معناداری بیشتر بود. با توجه به پایین بودن میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق، می-توان از درمانهای بازسازی عاطفی و هیجان مدار جهت بهبود میزان بخشش و بهزیستی روانی در زنان متقاضی طلاق بهره برد.
حدیث ولی زاده؛ شیما پرندین
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری بر طرحوارههای ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه که در نیمه دوم سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری بر طرحوارههای ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان متقاضی طلاق شهر کرمانشاه که در نیمه دوم سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. از بین آنان که بصورت داوطلبانه و از طریق فراخوان جهت شرکت در این دوره ثبت نام کرده بودند 45 نفر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل بر اساس معیار ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF) بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته اجرا شد. دادهها با نرمافزار SPSS-26 و آزمونهای آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و زوج درمانی شناختی رفتاری نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر طرحواره های ناسازگار اولیه زنان متقاضی طلاق اثربخش بوده اند (05/0P<). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت از این روشهای درمانی میتواند در در محیطهای مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد.
فاطمه شاه کرمی؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
چکیده: امروزه، داشتن تحصیلات دانشگاهی بهصورت یک ارزش و یکی از عوامل مهم تحرک اجتماعی در آمده است و به همین دلیل ورود به دانشگاه اتفاق مهمی محسوب میشود؛ زیرا بر شغل، درآمد، روابط اجتماعی و احتمالاً انتخاب همسر در آینده تأثیر دارد؛ بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل علّی عملکرد کنکور بر اساس عملکرد خانواده و خودتنظیمی ...
بیشتر
چکیده: امروزه، داشتن تحصیلات دانشگاهی بهصورت یک ارزش و یکی از عوامل مهم تحرک اجتماعی در آمده است و به همین دلیل ورود به دانشگاه اتفاق مهمی محسوب میشود؛ زیرا بر شغل، درآمد، روابط اجتماعی و احتمالاً انتخاب همسر در آینده تأثیر دارد؛ بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل علّی عملکرد کنکور بر اساس عملکرد خانواده و خودتنظیمی و نقش میانجیگری سازگاری تحصیلی در دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر خرمآباد بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر سال اول کارشناسی زیرگروه تجربی ورودی مهرماه دانشگاههای دولتی شهر خرمآباد (دانشگاه لرستان و علوم پزشکی) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که به روش نمونهگیری در دسترس تعداد 300 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت ارزیابی عملکرد دانشجویان در کنکور، از میانگین درصدهای کسبشده در دروس کنکور سال 1399-1400 و از پرسشنامههای عملکرد خانواده مکمستر (1983)، خودتنظیمی بوفارد، بویسورت، وزائو و لاروچ (1995) و سازگاری تحصیلی اندرسون، گوآن و کاک (2016) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد تمامی مسیرهای مستقیم بجز مسیرهای عملکرد خانواده به عملکرد کنکور معنیدار شدند (05/0p>). همچنین، مسیرهای غیرمستقیم عملکرد خانواده با عملکرد کنکور با نقش واسطه سازگاری تحصیلی و نیز رابطه خودتنظیمی با عملکرد کنکور با نقش واسطهای سازگاری تحصیلی معنیدار شدند (05/0p=). بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد کنکور دانشجویان محسوب میشود.
گلناز امامی؛ منصوره السادات صادقی؛ لیلی پناغی
چکیده
امروزه ازدواج مجدد به شکل رایجی از ازدواج تبدیل شده است. ازدواج مجدد پدیدهای است که نه تنها یک زوج و خانواده را درگیر میکند، بلکه چندین زوج و خانواده را بنا به موقعیت و نقشهای افراد درگیر میکند. هدف از این پژوهش، بررسی تجربه زیسته افراد متاهل در ازدواج مجدد، پس از طلاق بود. این پژوهش، پژوهشی کیفی بود و به روش پدیدارشناسی با رویکرد ...
بیشتر
امروزه ازدواج مجدد به شکل رایجی از ازدواج تبدیل شده است. ازدواج مجدد پدیدهای است که نه تنها یک زوج و خانواده را درگیر میکند، بلکه چندین زوج و خانواده را بنا به موقعیت و نقشهای افراد درگیر میکند. هدف از این پژوهش، بررسی تجربه زیسته افراد متاهل در ازدواج مجدد، پس از طلاق بود. این پژوهش، پژوهشی کیفی بود و به روش پدیدارشناسی با رویکرد توصیفی انجام شد. مشاکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. با 12 نفر، 7 زن و 5 مرد، که پس از طلاق ازدواج مجدد کردهاند، مصاحبه عمقی نیمه ساختار یافته انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شد. 8 مضمون اصلی "عوامل تشویق کننده برای ازدواج مجدد"، "انتخاب همسر جدید"، "امید به زندگی بهتر"، "زندگی دوستانه و صمیمانه در ازدواج مجدد"، "احساس عشق و خشنودی"، "تغییرات فردی در ازدواج مجدد"، "چالشهای مرتبط با ازدواج مجدد و طلاق مجدد" بدست آمد. تحلیل نتایج بدست آمده نشان داد که جنبههای مختلف ازدواج مجدد افراد تا حد بسیاری تحت تاثیر ازدواج پیشین آنها میباشد. از ابتدای تصمیمگیری برای ازدواج مجدد و انتخاب همسر جدید تا چگونگی حل تعارضات و بحث کردن در ازدواج مجدد، همگی تحت تاثیر ازدواج پیشین افراد میباشد. در واقع افراد در ازدواج مجدد، ازدواج اول خود را ملاک قرار میدهند و از هر آنچه که شبیه به ازدواج پیشین آنها میباشد، فاصله میگیرند. افراد در ازدواج مجدد به دنبال ازدواجی می باشند که ویژگیهای منفی ازدواج اول را نداشته باشد و حتی توانایی جبران کمبودهای آن را نیز داشته باشد.
هاجر براتی؛ رضوان جان نثاری
چکیده
نوبتکاری در مشاغل مختلف به ویژه مشاغل بهداشتی- درمانی با پیامدهای منفی مختلفی چون کاهش رضایت زناشویی همراه است. با این وجود برخی از جنبهها مثل شغل انعطاف پذیر و حمایت همسر وجود دارند که از این کاهش ممانعت به عمل میآورند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی انعطافپذیری شغلی ادراک شده و حمایت همسر در رابطه بین نوبتکاری ...
بیشتر
نوبتکاری در مشاغل مختلف به ویژه مشاغل بهداشتی- درمانی با پیامدهای منفی مختلفی چون کاهش رضایت زناشویی همراه است. با این وجود برخی از جنبهها مثل شغل انعطاف پذیر و حمایت همسر وجود دارند که از این کاهش ممانعت به عمل میآورند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی انعطافپذیری شغلی ادراک شده و حمایت همسر در رابطه بین نوبتکاری و رضایت زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. 130 نفر از کارکنان بیمارستان دکتر غرضی اصفهان در پاییز سال 1400 به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس حمایت همسر(SSS)، پرسشنامه انعطافپذیری شغلی ادراک شده(PJFQ)و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی اِنریچ (EMS)بود که به صورت آنلاین برای پاسخگویی در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت. دادهها توسط نرم افزار SPSS23 با استفاده از تحلیل همبستگی، و برنامه الحاقی پردازشگر هایس در تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه بین رضایت زناشویی با نوبتکاری منفی و با حمایت همسر و انعطافپذیری شغلی ادراک شده مثبت و معنیدار است (p<0/05). نتایج همچنین نقش تعدیلی انعطافپذیری شغلی ادراک شده و حمایت همسر در رابطه بین نوبتکاری و رضایت زناشویی را تائید نمود(p<0/05). بر اساس نتایج پژوهش، انعطاف پذیر نمودن شغل و آموزش حمایت به همسران شاغلان نوبتکار، برای افزایش رضایت زناشویی توصیه میگردد.
فاطمه سادات عربی؛ محمود آزادی؛ جعفر طالبیان شریف
چکیده
هدف این پژوهش پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرشهای مربوط به عشق در کارمندان اقماری شرکت بهرهبرداری نفت و گاز شرق بود. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارمندان اقماری مرد متاهل شرکت نفت خانگیران سرخس به همراه همسرانشان بودکه تعداد140 نفر (85 مرد، 55 زن) به عنوان حجم نمونه به روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف این پژوهش پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرشهای مربوط به عشق در کارمندان اقماری شرکت بهرهبرداری نفت و گاز شرق بود. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارمندان اقماری مرد متاهل شرکت نفت خانگیران سرخس به همراه همسرانشان بودکه تعداد140 نفر (85 مرد، 55 زن) به عنوان حجم نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه رضامندی همسران افروز (فرم کوتاه) و پرسشنامه نگرشهای مربوط به عشق (LAS) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش به روش رگرسوین گام به گام انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی براساس نگرش های عشق ورزی رمانتیک (53/0)، واقعگرایانه (08/0)، بازیگرانه (02/0) و دوستانه (18/0) در سطح 01/0>p در کارمندان اقماری شرکت بهره برداری نفت و گاز شرق قابل پیش بینی است. همچنین نتایج نشان داد که سبکهای عشق شهوانی و فداکارانه، قادر به پیش بینی رضایت زناشویی در این افراد نبودند. از این یافتهها میتوان استنباط کرد که نگرشهای عشقورزی، متغیری موثر بر رضایت زناشویی در کارمندان اقماری و همسرانشان است و قادر به پیش بینی رضایت زناشویی در این افراد میباشد و فرضیه این پژوهش مبنی بر پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرشهای مربوط به عشق، مورد تایید قرار گرفت. در نهایت پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی رضایت زناشویی بر اساس نگرش های مربوط به عشق در کارمندان اقماری با کارمندان غیراقماری مقایسه و بررسی شود.