مرضیه کریمی؛ صادق نصری؛ فاطمه قائمی
چکیده
چکیدهچکیده: هدف مطالعه حاضر تعیین روابط ساختاری مشارکت پدران و استرس والدگری مادران با نقش واسطه ای عملکرد خانواده، تاب آوری و حمایت اجتماعی در مادران کودکان اوتیستیک بود. روش پژوهش توصیفی نوع همبستگی و از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. از بین مدارس اوتیسم شهر تهران، 4 مدرسه به طور تصادفی انتخاب گردید و 276 نفر از مادران داوطلب در پژوهش ...
بیشتر
چکیدهچکیده: هدف مطالعه حاضر تعیین روابط ساختاری مشارکت پدران و استرس والدگری مادران با نقش واسطه ای عملکرد خانواده، تاب آوری و حمایت اجتماعی در مادران کودکان اوتیستیک بود. روش پژوهش توصیفی نوع همبستگی و از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. از بین مدارس اوتیسم شهر تهران، 4 مدرسه به طور تصادفی انتخاب گردید و 276 نفر از مادران داوطلب در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه استرس والدگری اوتیسم پتروسوان و مایلز (2009) ، مقیاس ارزیابی انسجام و انعطاف پذیری خانواده اولسون و همکاران (1985) ، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) ، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران( 1988) و پرسشنامه محقق ساخته مشارکت پدران پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3.2 تحلیل مسیر شدند. نتایج حاکی از آن بود که مشارکت پدران و تاب آوری بر استرس والدگری مادران اثر مستقیم منفی دارند. به علاوه، مشارکت پدران با میانجیگری عملکرد خانواده بر استرس والدگری مادران اثرغیرمستقیم دارد. (05/0 > p) بین عملکرد خانواده و تاب آوری مادران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد مشارکت پدران به عنوان یک عامل بیرونی و ویژگی تاب آوری به عنوان یک عامل درونی در پیش بینی استرس والدگری نقش دارند(05/0 > p). همچنین عملکرد سازگارانه خانواده می تواند نقش مشارکت پدران در کاهش استرس مادران را تقویت کند. نتایج می تواند در پیش بینی استرس والدگری مادران کودکان اوتیستیک مورد استفاده قرار گیرد.
سیده فاطمه آگاه؛ پرویز آزادفلاح
چکیده
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع ...
بیشتر
نظریهها و مطالعات تجربی در زمینه تحول اختلال شخصیت مرزی بر این باورند که بسترخانوادگی نامطلوب که یکی از مشخصههای اصلی آن والدگری ناکارآمد است، با نشانههای اختلال شخصیت مرزی در ارتباط است. تاکنون اغلب مطالعات در این حوزه بر اساس گزارشهای گذشتهنگر بیماران مرزی از محیط دوران کودکی خود بودهاست. با توجه به محدودیتهای این نوع مطالعات و کمبود پژوهش عمیق در مورد محیط خانوادگی این افراد، پژوهش حاضر به منظور کشف و توصیف والدگری در خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. این مطالعه به روش کیفی تحلیل محتوی و با بهکارگیری مصاحبههای عمیق بدون ساختار از 15 نفر از اعضای خانوادههای دارای فرزند مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. گفتگوهای ضبطشده حاصل از مصاحبه به صورت کلمه به کلمه پیادهسازی شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از تحلیل دادهها، "انگاره مخرب والدگری" به عنوان درونمایه اصلی استخراج گردید. این درونمایه 6 طبقه "سوءرفتار جسمانی و عاطفی نسبت به فرزندان"، "رصد سختگیرانه"، "کمبود حمایت والدینی"، "بیثباتی در برخورد با فرزندان"، "فرزند-محوری" و"ممانعت از خودمختاری فرزندان" را شامل میشود. با توجه به نتایج به نظر میرسد الگوهای رفتاری غالب والدین این افراد نامناسب و مخرب بوده است که نشاندهنده پیوند بین والدگری مخرب والدین با اختلال شخصیت مرزی در فرزند است. نتایج این مطالعه، از یک سو نقش الگوهای رفتاری و تعاملی والدین در پدیدآیی رگههای اختلال شخصیت مرزی را مورد تأکید قرار میدهد و از سوی دیگر با توجه به جمعیت مورد مطالعه، مشخصههای آسیبزا در خانوادههای ایرانی را برجسته میسازد.
محمدعلی بشارت؛ میترا کامران
دوره 4، شماره 1 ، شهریور 1396، ، صفحه 3-16
چکیده
چکیده: تعاملهای بین اعضای خانواده در کودکی، بهویژه رابطه والدین- کودک، بر چگونگی رفتار افراد در روابط بینشخصی در بزرگسالی تأثیر میگذارد. کیفیت روابط زوجین از سبکهای والدگری و مشکلات بینشخصی برخاسته از آنها تأثیر میپذیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای مشکلات بینشخصی در رابطه بین سبکهای والدگری و مشکلات زناشویی ...
بیشتر
چکیده: تعاملهای بین اعضای خانواده در کودکی، بهویژه رابطه والدین- کودک، بر چگونگی رفتار افراد در روابط بینشخصی در بزرگسالی تأثیر میگذارد. کیفیت روابط زوجین از سبکهای والدگری و مشکلات بینشخصی برخاسته از آنها تأثیر میپذیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای مشکلات بینشخصی در رابطه بین سبکهای والدگری و مشکلات زناشویی بود. تعداد 249 زن و مرد تهرانی (93 مرد، 156 زن) مراجعهکننده به دادگاههای خانواده در این پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان، پرسشنامه اقتدار والدین (PAQ)، فرم کوتاه پرسشنامه مشکلات بینشخصی (30IIP < /span>-) و مقیاس وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک والدگری مقتدرانه والدین و مشکلات زناشویی فرزندان رابطه منفی معنادار و بین سبک والدگری آمرانه و مشکلات زناشویی فرزندان رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش، رابطه بین سبک والدگری سهلگیرانه و مشکلات زناشویی را منفی اما غیر معنادار نشان داد. بر اساس نتایج این پژوهش، مشکلات بینشخصی با مشکلات زناشویی رابطه مثبت معنادار داشت. تحلیلهای آماری همچنین نشان داد که مشکلات بینشخصی در رابطه بین سبکهای والدگری و مشکلات زناشویی فرزندان نقش واسطهای دارند. بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که بعضی از سبکهای والدگری ممکن است باعث شکلگیری مشکلات بینشخصی شوند و از طریق مشکلات بینشخصی در مراحل بعدی زندگی زمینه مشکلات زناشویی و نارضایتیهای زوجین و خانوادهها را فراهم سازند.