وحیده باباخانی
چکیده
خیانت زناشویی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل آسیبرسان برای زوجها و خانوادهها و همچنین پدیدهای رایج برای درمانگران حوزه خانواده و ازدواج مطرح است و تأثیر بسزایی بر همسر آسیبدیده از خیانت میگذارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و خودکنترلی زنان خیانتدیده انجام شد. پژوهش ...
بیشتر
خیانت زناشویی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل آسیبرسان برای زوجها و خانوادهها و همچنین پدیدهای رایج برای درمانگران حوزه خانواده و ازدواج مطرح است و تأثیر بسزایی بر همسر آسیبدیده از خیانت میگذارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و خودکنترلی زنان خیانتدیده انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. از تمامی زنان خیانتدیده که در 6 ماه اول سال 1398به دفتر مشاوره خانواده در منطقه 3 شهر تهران مراجعه کردند، 34 زن بهصورت دردسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. از شرکتکنندگان پژوهش درخواست شد ابزار جمعآوری دادهها شامل مقیاسهای تحمل پریشانی (DTS) و خودکنترلی (CSC) را در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کنند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تحمل پریشانی و خودکنترلی زنان خیانتدیده تأثیر معناداری (0001/0 =p < /span> ) دارد. با توجه به یافتههای بهدستآمده در این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) میتواند بهعنوان یک روش مداخلهای برای خیانت زناشویی بهعنوان یکی از روشهای مداخله در جلسات درمانی و مشاورهای مورد استفاده قرار گیرد.
وحیده باباخانی؛ شکوه نوابی نژاد؛ عبدالله شفیع آبادی؛ علیرضا کیامنش
دوره 2، شماره 2 ، آبان 1394، ، صفحه 79-92
چکیده
: از عوامل موثر در بروز تعارضات بین زوجین، موضوعات و محتویات افکار آنان است. به بیان دیگر، از آنجا که هر یک از زوجین دارای افکار و الگوهای ذهنی خاص خود هستند، ممکن است در ارتباطات خود با یکدیگر دچار تعارض شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش رویکرد یکپارچه فلدمن بر افزایش ذهنآگاهی و کاهش تعارضات زناشویی زوجین انجام شد. پژوهش ...
بیشتر
: از عوامل موثر در بروز تعارضات بین زوجین، موضوعات و محتویات افکار آنان است. به بیان دیگر، از آنجا که هر یک از زوجین دارای افکار و الگوهای ذهنی خاص خود هستند، ممکن است در ارتباطات خود با یکدیگر دچار تعارض شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش رویکرد یکپارچه فلدمن بر افزایش ذهنآگاهی و کاهش تعارضات زناشویی زوجین انجام شد. پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. تعداد ده زوج در این پژوهش شرکت کردند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 120-90 دقیقهای تحت مداخله با رویکرد یکپارچه فلدمن قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پنج عاملی ذهنآگاهی (FFMQ) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، توسط دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد. یافتههای بهدست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد؛ به این معنا که آموزش الگوی یکپارچه فلدمن موجب افزایش ذهنآگاهی و کاهش تعارضات زناشویی زوجین شده است؛ و این تاثیر در طی زمان دارای ماندگاری است. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت الگوی الگوی یکپارچه فلدمن میتواند به عنوان یکی از روشهای مداخله مورد استفاده زوج درمانگران و درمانگران خانواده قرار گیرد.